مدیریت زمان ; مدیران در سازمان ها به دو گروه تقسیم می شوند: اول مدیرانی که فقط مدیریت می کنند و مدیریت زمان ندارند و دوم مدیرانی که اول رهبری و بعد مدیریت می کنند.
البته مدیرانی که قابلیت رهبری را ندارند الزاما نمی تواند به آنها مدیر بد را نسبت داد، اما آنها از دیگر دسته مدیران که می توانند ایجاد استعداد کنند پایین ترند. دپارتمان پارک بازاریابی ایران در خصوص مدیرانی که هم مدیرند و هم رهبر تحقیقاتی انجام داده است که در این مقاله به اعلام نتایج آن می پردازیم:
این مدیران به روش مدیریتی به همراه رهبری اعتقاد ویژه ای دارند و رهبری را برای مولفه یک مدیر جزء لاینفک می دانند. این دسته از مدیران جزء رهبران برجسته نیستند و فقط رهبر کارمندان خود هستند و تنها گروه و کارمندان خود را راهنمایی می نمایند و مدیرانی پر تلاش هستند. اینکه چرا آنها برای انجام رهبری در برنامه خود جایگاه ویژه ای باز کرده اند را در این مقاله تحلیل می نماییم.
این دسته از مدیران، مدیریت به همراه رهبری را جزء لانفک برای رسیدن به هدف های تجاری خود می دانند. آنها برای انجام امور نوعی خلاقیت و نوآوری را به کارها اضافه کرده تا کلیه امور کسب و کار به خوبی هدایت و انجام دهند. اکثر مدیران می گویند که برای انجام رهبری امور کسب و کار فرصت ندارند اما اگر به صورت کاملا واقع بینانه به موضوع نگاه کنید متوجه می شوید که رهبری امور کسب و کار یک اجبار می باشد، زیرا امروزه بازار مربوط به هر کسب و کار چالش ها و پیچیدگی های مربوط به خود را دارد و باید برای رقابت خلاقیت و نوآوری ایجاد نمود و به کشف استعداد ها پرداخت بنابراین برای موفقیت در این بازار پیچیده و حفظ مدیریت باید به مقوله رهبری در کنار مدیریت پرداخته شود. نخستین گام استخدام منابع انسانی خلاق، با استعداد و سخت کوش می باشد، سعی کنید در کلیه امور کسب و کار در کنار آنها باشید و به آنها کمک نمایید تا جذب شما شوند. گام دوم پیدا کرده افرادی که از ستارگان کسب و کار شما هستند، همین اشخاص نیاز به مدیرانی دارند تا آنها را هدایت نمایند تا به بازار کسب و کار شما بپردازد.
این گروه از مدیران برای کمک به استعدادها ذوق بسیار دارند و به افراد خلاق و با استعداد کمک می کنند تا از تمامی نبوغ خود استفاده کرده و به بهترین شکل دربیایند، همچنین افرادی که توانایی لازم را ندارند این مدیران به آنها کمک می کنند تا موارد لازم برای تحقق اهداف سازمانی را بیاموزند و رشد کنند، موارد ذکر شده همگی از وظایف مدیران رهبر محور است. از دیگر صفات مدیران رهبر محور کنجکاوی و پرسیدن سوالات متعدد است، هدف آنها از پرسیدن سوالات متعدد پی گیری امور و پیدا کردن چالش های ایجاد شده در انجام پروژه های سازمانی می باشد تا بتوانند برای آنها راهکارهایی ارائه نمایند، به این ترتیب یک تعامل سازمانی میان رهبر و افراد ایجاد می شوند و آنها نقاط قوت و ضعف خود را در می یابند و می توانند به پویش خود بپردازند. صفت دیگر این مدیران این است که خود را جای افراد قرار می دهند و همین موضوع باعث می شود که افراد به صحبت های آنها گوش دهند و موارد و مشکلات احتمالی ایجاد شده مرتفع گردد و همین امر سبب می شود یک مدیران رهبر محور یک رابطه توام با اعتماد با کارکنان خود داشته باشند و همه کارکنان در مرتفع سازی امور به مدیر خود کمک نمایند. خصوصیت دیگر این گروه از مدیران این است که به صورت سلسه مراتبی عمل نمی نمایند و مدیریت زمان دارند.
برخی از افراد چنین ویژگی های مدیریتی را به طور ذاتی دارند می توانند مدیریت زمان داشته باشند و بعضی دیگر باید ابتدا به بلوغ نیاز به چنین خصوصیتی در مدیریت برسند و بعد آن را در درون خود پرورش دهند و تمام این موارد به انگیزه ای که کسب و کار در مدیر ایجاد نموده است باز می گردد. مدیران باید تحقیق کنند که آیا گروه آنها توانایی رقابت با دیگران را در بازار دارند یا خیر؟ آیا منابع انسانی آنها به درستی عمل می کند؟ اگر این طور نیست آنها به عنوان یک مدیر وظیفه دارید که هر یک از کارکنان خود را در جای مناسب قرار دهند. یکی از راه های پرورش و ایجاد مدیریت رهبری این است که از تک تک افراد سازمان سوال کنید که اگر آنها رهبر بودند چه می کردند، خوب است بدانید که پیش از شروع به رهبری یک سازمان شما نیاز به اعتماد و همدلی اعضای آن سازمان دارید و بعد به دنبال دانش رهبری سازمانی برویدتا آن را به خوبی بیاموزید و بعد روی امور.